اینکه چه کسی سکاندار نیمکت تیم ملی فوتسال ایران خواهد شد مهم است؛ همانقدر مهم که ممکن است بار دیگر فوتسال را در مسیری قرار دهد که پیش از این چند باری به آن دچار شده‌ایم؛ مسیر سقوط! یکی از شاهدان عینی این ادعا خودش امروز در کمیته فوتسال مشاوره می‌دهد.
با مروری از دیروز تا امروز؛ تکلیف تیم ملی فوتسال را زودتر روشن کنید/ نه تعارف جایز است، نه تعلل!

به گزارش پایگاه خبری۲٠۲٠،تیم ملی فوتسال ایران که در آخرین روزهای داغ تابستان مسافر ازبکستان شده بود تا تیم رده چهارم فیفا با تغییر نسل و فصل، کام هواداران فوتسال را شیرین کند و خبرنگاران ایرانی محروم از حضور در این رقابت‌ها بهترین خبرها را برای مخاطبان فوتسالی‌شان مخابره کنند اما پاییز بخارا برای شمسایی و شاگردانش غمگین‌تر از آن بود که قابی جذاب از آن به یادگار بماند.

کارت‌پستال پاییزی از بخارا

مغرب از غروب رویاهای فوتسالی ما کارت‌پستالی پاییزی با امضای بازیکنانی جسور آماده کرده بود تا در یک نیمه ترسناک آن را به یوزهای سردرگم تقدیم کند. اگرچه نیمه دوم فاصله‌ای با ثبت کامبکی جذاب نداشتیم اما در آخرین نما یکی از غمگین‌ترین سکانس‌های تاریخ فوتسال ایران رقم خورد. یک ثانیه مانده به پایان. یک خطای پنالتی از نقطه دوم. یک ایران شور و التهاب و دعا؛ و شوتی که به همه‌ی قلب‌های ما شلیک شد تا نفرین و آه مثل تیری به دروازه‌ی مغربی‌ها برخورد کند.

تکلیف نیمکت تیم ملی فوتسال را زودتر روشن کنید/تعارف دارید یا خجالت می‌کشید؟!

تصمیم ترسناک شمسایی

شمسایی شاید آن شب ترسناک‌ترین تصمیم زندگی‌ فوتسالی‌اش را گرفت. سپردن سرنوشت پنالتی ثانیه پایانی ایران به سجاد یوسف‌خواه جوان. پسر چپ‌پای شمالی که با رشدی خیره‌کننده در فوتسال ایران به یک‌باره از دسته سوم طلوع و در سه سال مسافر جام جهانی شده بود. اما بخت آن شب با پسر رودسری یار نبود تا قهرمان ما و بخارا باشد. او تیر دروازه را به لرزه درآورد، همانطور که قلب مربی و ملت‌اش را. و امضایش پای حذف یوزها از بزرگترین فستیوال فوتسال جهان حک شد. 

با هم تعارف دارند؟!

به هر حال حدود یک ماه از حذف تیم ملی فوتسال از جام جهانی ازبکستان گذشته و در این مدت چندین جلسه فنی و کمیته‌ای و دورهمی برای واکاوی دلایل شکست و حذف از جام دهم و برنامه‌ریزی برای جام‌جهانی بعدی برگزار شده که البته خروجی خاصی از این جلسات خارج نشده است. شاید تصمیم‌گیری درباره سرنوشت نیمکت تیم ملی سخت‌ترین کار مدیران فدراسیون و کمیته فوتسال است که به خروجی خاصی نرسیده‌اند. این روزها بزرگ‌ترین سؤال اهالی فوتسال هم همین است. چرا تا این حد با هم تعارف دارند؟!

مرور تقویم و تاریخچه فوتسال ایران نکات جالبی را به خبرنگار و خواننده یادآوری می‌کند. آنچه از کنکاش در نتایج کسب شده فوتسال ایران به دست می‌آید مؤید این نکته است که فوتسال ایران تاکنون چند دوره ناکامی را پشت سر گذاشته و بیراه نیست اگه علت را تعلل کمیته فوتسال و به کارگیری استراتژی اشتباه در انتخاب سرمربی تیم ملی جستجو کنیم:

تکلیف نیمکت تیم ملی فوتسال را زودتر روشن کنید/تعارف دارید یا خجالت می‌کشید؟!

۱- ترکیب سمی در تاشکند
سال ۲۰۰۶؛ هشتمین دوره جام ملت‌های آسیا به میزبانی ازبکستان. کمیته فوتسال جوراندیروی برزیلی را که برای تیم ملی امید استخدام کرده بود، روی نیمکت بزرگسالان نشاند تا تیمی جوان شده را به تاشکند اعزام کند. علی صانعی دستیار جوراندیرو در تیم اعزامی بود و ترکیب این دو چیزی نبود جز فاجعه! تیم ملی ایران پس از قهرمانی در ۷ دوره متوالی مقابل ژاپن به سختی تنبیه شد و با شکست سنگین ۵ بر ۱ در نیمه نهایی اشک اهالی فوتسال را درآورد. شمسایی زننده تک گل ایران بود. اگرچه در رده‌بندی قرقیزستان را ۵ بر ۳ بردیم تا برای نخستین بار روی سکوی غریبانه سومی آسیا بایستیم، ولی شکست تلخی برای قهرمان بلامنازع آسیا رقم خورده بود. ژاپن برای نخستین بار عظمت فوتسال ایران را زیر سؤال برده بود و شمشیر سامورایی در قلب سینه‌چاکان فوتسال ایران فرو رفت. نتیجه چه شد؟ کمیته فوتسال به ناچار دست به دامن حسین شمس شد تا اعتبار از دست رفته را به فوتسال ایران برگرداند. او آمد و شاگردانش جام ملت‌های ۲۰۰۷ مقتدرانه تا بازی پایانی پیش رفتند و در فینال جلوی چشم ۵۵۰۰ سامورایی حاضر در سالن اوزاکا ژاپن را ۴ بر ۱ بردند تا هشتمین جام قهرمانی به ویترین پادشاه آسیا برگردد.  
 
تکلیف نیمکت تیم ملی فوتسال را زودتر روشن کنید/تعارف دارید یا خجالت می‌کشید؟!
 
۲- تیشه بر ریشه فوتسال!
سال ۲۰۱۰؛ سالی رویایی برای فوتسال ایران. حسین شمس روی نیمکت تیم ملی جولان می‌داد و موفق شده بود با شاگردانش در تاشکند دهمین قهرمانی جام ملت‌ها را به ویترین فوتسال ایران اضافه کند. او چند نام بزرگ را خط زد تا ضمن نشان دادن قدرت مانورش روی نیمکت تیم ملی، جوانانی جویای نام را با خود به تاشکند ببرد تا به مصاف رقبای آسیایی بروند که حاصل آن را با قهرمانی مقتدرانه برداشت کرد. شاگردان شمس در نیمه نهایی ژاپن مدعی را ۷ بر صفر در هم کوبیدند تا در فینال به مصاف ازبک‌های میزبان بروند. نتیجه؟ ۸ بر ۳ به سود ایران. جام دهم با پرواز مستقیم به تهران رسید. اما این شاهنامه پایان تلخی داشت چراکه اختلافات در کمیته فوتسال به اوج رسیده بود و شمس و ترابیان همچنان تیشه بر ریشه فوتسال می‌ساییدند. بالاخره طاقت شمس طاق شد. او کناره‌گیری کرد و گفت: «دیگر به تیم ملی برنمی‌گردم»؛ و درست گفته بود. او دیگر هرگز رنگ نیمکت تیم ملی را ندید.
 
۳- گزینه‌ی همیشه آماده!
سال ۲۰۱۱؛ کنار رفتن شمس بار دیگر لرزه به اندام فوتسال ایران افتاد. بحث جانشینی او داغ بود و هر روز یک اسم از رسانه‌ها جوانه می‌زد؛ از ویکتور هرمانتس معروف تا گزینه‌های داخلی، اما چه کسی سرمربی تیم ملی شد؟ بار دیگر یک نام آشنا. شاگرد جوراندیرو و دستیار شمس. مردی به نام علی صانعی آرانی! گزینه‌ی همیشه آماده و در دسترس! او از ۲۰۰۶ به عنوان دستیار آمده بود که بماند. همه آمدند و نغمه خود خواندند و از صحنه رفتند، اما صانعی همچنان آمده بود که بماند. ۱۸ سال حضور در عرصه‌های مختلف ملی. با ثبات‌ترین دستیار و مربی تیم‌های ملی فوتسال آقایان و بانوان! به هر حال علی صانعی تیم ملی را به جام ملت‌های ۲۰۱۲ برد و یکی از ضعیف‌ترین نتایج تیم ملی با هنرمندی او رقم خورد. فقط به جای جوراندیرو این بار او بود که حرف اول و آخر را روی نیمکت تیم ملی می‌زد؛ و چقدر جای جوراندیروی برزیلی خالی بود تا ترکیب سمی ۲۰۰۶ کامل شود. ما در نیمه نهایی به تایلند باختیم و به رده‌بندی رفتیم. فاجعه ۲۰۰۶ و عنوان سومی جام ملت‌ها دوباره تکرار شد. کمیته فوتسال با وجود ناکامی در جام ملت‌ها و زنگ هشداری که به صدا درآمده بود تصمیم به ادامه همکاری با کادر فنی گرفت و همان سال صانعی تیم را به جام جهانی ۲۰۱۲ برد. نتیجه شاید قابل پیش‌بینی بود. تیم ملی از مرحله گروهی صعود کرد ولی در یک‌هشتم نهایی مقابل کلمبیا ۲ بر ۱ باخت و با جام جهانی وداعی زودهنگام داشت. نتیجه‌ای که شاید با تدابیر کمیته فوتسال می‌توانست جور دیگری رقم بخورد.
 
 
۴- معمای کاندلاس!
سال ۲۰۱۳؛ خسوس کاندلاس رودریگوی اسپانیایی به عنوان تئوریسن فوتسال روی نیمکت ایران نشست. معمای آوردن او تا مدت‌ها حل نشد و همچنان هم شاید خیلی از اهالی فوتسال امدن و رفتن او را درک نکردند. همان زمان هم تصمیم کمیته فوتسال مخالفان زیادی داشت چراکه پیرمرد ماتادور دور‌های خودش را زده بود و سال‌ها با دوران اوج فوتسال و تئوری‌های جذابش فاصله داشت. البته او آمد تا مرهمی باشد بر زخم‌های دوران پساشمس. دورانی که با موج‌های صانعی فوتسال از اوج افتاده بود و باید کسی به این نابه‌سامانی سامان می‌داد. تیم ملی با خسوس کاندلاس هم موفق نبود و در جام ملت‌های ۲۰۱۴ در ویتنام از سکوی سومی به دومی تغییر مکان داشتیم که نایب قهرمانی هم برای قهرمان ۱۰ دوره جام ملت‌های آسیا شکست بدی بود. البته تیم ملی با خسوس دو مقام سومی جام جهانی کوچک (۲۰۱۳ و ۲۰۱۴) و همچنین یک قهرمانی در بازی‌های آسیایی داخل سالن را با به‌دست آورد ولی این عناوین خیلی باب میل اهالی فوتسال واقع نشد. اعتراض‌ها بالا گرفت و کمیته فوتسال دست به کار شد و کاندلاس چمدان‌هایش را به مقصد مادرید بست. 
 
 
 
 ۵- شاهکار ناظم!
سال ۲۰۱۵؛ پروسه انتخاب سرمربی تیم ملی این بار کلافی سردرگم شد و اهالی فوتسال را حسابی گیج کرد. نام گزینه‌های پیشنهادی زیادی مطرح می‌شد. بسیاری شانس وحید شمسایی را بالاتر از دیگر گزینه‌ها می‌دانستند و حتی کار را تمام شده پنداشتند ولی در نهایت نامی که امضای فدراسیون و مهر کمیته فوتسال روی آن خورد از شیراز آمد. محمد ناظم‌الشریعه که سابقه سکانداری تیم ملی امید و دستیاری خسوس کاندلاس را در کارنامه داشت در تصمیمی عجیب و دور از انتظار به عنوان سرمربی تیم ملی حکم گرفت. تصمیمی که بعد‌ها نتایج درخشانی را در پی داشت ولی در زمان خود شجاعانه بود.  
 
ناظم الشریعه اگرچه در رده باشگاهی مربی شناخته شده و صاحب سبک بود و خود را به اهالی فوتسال هم اثبات کرده بود ولی سپردن سکان هدایت تیم ملی بزرگسالان آن هم در آن مقطع زمانی که ژاپنی‌ها بر فوتسال آسیا حکمرانی می‌کردند و ازبک‌ها و تایلندی‌ها شاخ و شانه می‌کشیدند کار آسانی نبود. ریسک کمیته فوتسال جواب داد و ناظم جدید نیمکت تیم ملی دوران درخشان خود را آغاز کرد. او تیم ملی را به جام ملت‌های ۲۰۱۶ برد و در این جام در کمال شگفتی سامورایی‌ها یکی از بدترین نتایج خود را گرفتند و مقابل قرقیز‌ها باختند تا کار ایران برای بازگشت به تاج و تخت آسیا ساده‌تر شود. در نهایت شاگردان ناظم در فینال ازبک‌ها را بردند و برای یازدهمین بار در فوتسال آسیا تاج‌گذاری کردند.
 
اوج شاهکار ناظم، اما هنوز ار راه نرسیده بود چراکه تیم ملی باید به جام جهانی ۲۰۱۶ می‌رفت. در این رقابت‌ها بود که بزرگترین اتفاق تاریخ فوتسال ایران رقم خورد. کسب عنوان سومی جام جهانی در کلمبیا آن هم با شکست دادن پرتغال پرمهره و رویایی در دیدار رده‌بندی، چیزی فراتر از شگفتی را برای تاریخچه فوتبال و فوتسال ایران به ارمغان آورد و نشان داد تصمیمات درست چگونه می‌تواند باعث رقم زدن بزرگترین اتفاقات تاریخی باشد. داستان ناظم با تیم ملی تمام نشده بود و جام ملت‌های ۲۰۱۸ در تایوان را هم با شاگردانش فتح کرد تا جام دوازدهم را برای فوتسال ایران به ارمغان بیاورد.
 
شاید اگر همه‌گیری ویروس کرونا و به تأخیر افتادن مسابقات ورزشی در جهان رخ نداده بود ناظم الشریعه و شاگردانش در جام جهانی ۲۰۲۰ هم بار دیگر دست به خلق شگفتی تازه‌ای می‌زدند، اما کرونا همه دنیا را به شوک فرو برد. با عادی شدن شرایط جام جهانی به سال ۲۰۲۱ منتقل شد و تیم ملی ایران در این رقابت‌ها حضور یافت و نتیجه چیزی نبود که انتظارش را داشتیم. ملی‌پوشان فوتسال ایران با ۶ امتیاز بعد از آرژانتین به مرحله حذفی رسیدند تا به مصاف ازبک‌ها بروند و در دیداری پرگل ۹ بر ۸ این تیم را بردند و به مرحله یک چهارم نهایی صعود کردند. قزاقستان حریفی نامدار ایران در این مرحله بود که با راه‌اندازی لیگی درخشان و بازیکنانی دو ملیتی تیمی ترسناک و ناشناخته ساخته بود. نتیجه؟ ۳-۲ به سود قزاق‌ها در دیداری دراماتیک و پایان رویاپردازی دوباره ایران!
 
۶- بالاخره شمسایی!
سال ۲۰۲۲؛ وقتی وحید شمسایی ۲۲ دی‌ماه ۱۴۰۰ سکاندار نیمکت تیم ملی شد تا روی صندلی ناظم الشریعه بنشیند. کمتر کسی هم به حضورش روی نیمکت تیم ملی واکنش منفی نشان داد. شاید اهالی فوتسال به این نتیجه رسیده بودند که بالاخره روزی نوبت ستاره سال‌های دور فوتسال ایران در میادین مهم آسیایی و جهانی و آقای گل سابق فوتسال جهان خواهد رسید که هدایت فوتسال ایران را بر عهده بگیرد. عده‌ای هم زودتر منتظر این اتفاق بودند و عده‌ای هم همچنان معتقدند نیمکت تیم ملی برای شمسایی لقمه بزرگی بود که نباید به این زودی به دندان می‌گرفت. به هر حال شمسایی آمد. با ترفند‌های خودش هم آمد. با ارتباطاتی که داشت فضا را برای آمدنش مهیا کرد و حکم گرفت.
 
نایب‌قهرمانی یعنی باخت!
می‌توان عملکرد و قدرت رهبری و راهبری شمسایی روی نیمکت تیم ملی فوتسال را فرای بازی‌های دوستانه و تدارکاتی و اردو‌ها در سه آوردگاه مهم جستجو کرد. دو جام ملت‌ها و یک جام جهانی. دو ناکامی و یک جام. او ابتدا با تیم ملی در جام ملت‌های ۲۰۲۲ در کویت تا فینال پیش رفت و در مصاف با ژاپن رقیب سنتی مغلوب شد آن‌هم با گل به خودی احمدعباسی! در فوتسال آسیا نایب‌قهرمانی برای ایران یعنی باخت، حتی اگر رقبای قبل فینال را با اختلاف ۱۰ گل هم ببری، اما در فینال به هر رقیبی ببازی، بازنده‌ای تمام عیاری! برای تیمی که تا جام ملت‌های شانزدهم موفق شده ۱۲ جام را به خانه ببرد، نایب‌قهرمانی با حذف در مرحله مقدماتی تفاوتی ندارد و شمسایی جام اول را باخته بود و باید خودی نشان می‌داد. او و شاگردانش در جام هفدهم که به میزبانی تایلند برگزار شد دست به جبران زدند و با چنگ و دندان جام زرین سیزدهم را به تهران رساندند. جامی که گویا برای شمسایی نحسی ۱۳ را به همراه داشت و با این عدد به جام جهانی رفت.
 
نحسی ۱۳ برای شمسایی!
اما در جام ملت‌های ۲۰۲۴ ژاپن رقیب سنتی ایران با حقارت تمام در مرحله گروهی حذف شد تا بزرگترین شگفتی را رقم بزنند. در سوی دیگر ایران تا نیمه نهایی رقیب سرسختی نداشت و در این مرحله به ازبک‌ها رسید که بازی در شمار گل‌ها به نتیجه ۳-۳ گره خورد و کار به ضربات پنالتی کشید. شانس با شاگردان شمسایی یار بود که دو گل از ۳ گل ایران را ازبک‌ها وارد دروازه خودی کردند وگرنه ممکن بود شمسایی رنگ جام جهانی تاشکند را نبیند. در فینال هم تیم ملی مقابل تایلند صف‌آرایی کرد که تجربه بازیکنان و شجاعت سنگربان ایران به داد تیم رسید و با درخشش باقر محمدی جام سیزدهم به نام صاحب اصلی‌اش در آسیا قلم خورد.
 
با این حال نقطه عطف تیم ملی با شمسایی در جام جهانی ۲۰۲۴ بود. جامی که شگفتی‌های بسیاری را شاهد بودیم. حذف اسپانیا و پرتغال دو غول دنیای فوتسال و طلوع دوباره اوکراین از شرق اروپا و همچنین فرانسوی‌های خوش شانس که معادلات را به هم زد. در جام جهانی دهم تیم‌ها چهره جدیدی از فوتسال را ارائه دادند و نسخه جدیدی در این رقابت‌ها از سوی برخی تیم‌ها رونمایی شد که می‌تواند آینده فوتسال را با تغییرات بزرگی همراه کند. شاید اگر شمسایی و کادر فنی‌اش با تجربه‌تر عمل می‌کردند و تدبیر و نقشه متفاوتی در مرحله گروهی طراحی کرده بودند دیگر نیازی به آن نمایش عجیب مقابل فرانسه و ماجرا‌های ناخوشایند بعد نبود. به هر حال تیم ملی با هدایت شمسایی راه به جایی نبرد و در مرحله یک هشتم نهایی مقابل مغرب شکستی دراماتیک را پذیرفت و با جام دهم وداع کرد. این بازی شاید آخرین باری بود که شمسایی روی نیمکت تیم ملی نشست و حالا کمیته فوتسال در آستانه تصمیمی بزرگ قرار گرفته است.  
 
۷- تصمیم بزرگ جسارت می‌خواهد
کمیته فوتسال و در رأس آن فدراسیون فوتبال باید هرچه سریع‌تر تکلیف نیمکت تیم ملی را روشن کند. این انتخاب نه تعارف و رودربایستی برمی‌تابد، نه سفارش و توصیه. کارنامه هر گزینه‌ای گواه و سند توانایی و قدرت هدایت و راهبری آنهاست، چه مارکینیوش خاویر سرمربی قهرمان جام جهانی ۲۰۲۴ باشد، چه فده ویدال سرمربی ناکام اسپانیا. آنچه در این مقال نوشتیم مروری بر تصمیمات کمیته فوتسال در سال‌های اخیر بوده که هر تصمیم و انتخاب آنها چه آورده‌ای برای فوتسال ایران همراه داشته است.
 
سردرگمی برای هیچ ورزش و رشته‌ای آورده‌ای جز شکست و توجیه ندارد. تصمیم درست را باید به وقتش گرفت، نه نوشدارو باشد بعد مرگ. از محمد مایلی‌کهن در جام جهانی ۱۹۹۲ تا وحید شمسایی در جام جهانی ۲۰۲۴ نعمت و فرصت بزرگ حضور روی نیمکت تیم ملی فوتسال ایران نصیب‌شان شده و مردم آنها را با افتخاراتی که کسب کردند و رد و اثری که بر قلب‌هایشان گذاشته‌اند به یاد خواهند آورد. مربیان بزرگ و نامدار دیگر هم همینطور. از حسین شمس خاطره‌ساز تا ناظم‌الشریعه افتخارآفرین. تاریخ تا ورق می‌خورد آنها را فراموش نخواهد کرد.